پیامبر(صلی الله علیه و آله) از زبان علی(علیه السلام)

خداوند پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد، و در بهترین مکانها استقرارشان داد. از صلب کریمانه پدران به زهدان پاک مادران منتقل فرمود، که هرگاه یکى از آنان درگذشت، دیگرى براى پیش برد دین خدا به پا خاست. (خطبه ۹۴)

خدا پیمان وحى را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند. ... خداوند هرگز انسان‏ها را بدون پیامبر، یا کتابى آسمانى، یا برهانى قاطع، یا راهى استوار، رها نساخت. پیامبرانى که با اندک بودن یاران و فراوانى انکار کنندگان، هرگز در انجام وظیفه خود کوتاهى نکردند. بعضى از پیامبران، بشارت ظهور پیامبر آینده را دادند و برخى دیگر را پیامبران گذشته معرفى کردند. بدین گونه قرن‏ها پدید آمد و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند. (خطبه۱)
 
محل تولد و تربیت
قرارگاه پیامبر صلى‌الله علیه وآله وسلم بهترین قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شریفترین پایگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت رشد کرد، دلهاى نیکوکاران شیفته او گشته، توجّه دیده‏ها به سوى اوست. (خطبه ۹۶ ) خداوند پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را از درخت تنومند پیامبران، از سرچشمه نور هدایت، از جایگاه بلند و بى‏همانند، از سرزمین بطحاء، از چراغهاى بر افروخته در تاریکى‏ها، و از سر چشمه‏هاى حکمت برگزید. (خطبه ۱۰۸)

پیامبرى که بهترین آفریدگان در خردسالى، و در سن پیرى نجیب‏ترین و بزرگوارترین مردم بود، اخلاقش از همه پاکان پاک‏تر و باران کرمش از هر چیزى با دوامتر بود. (خطبه ۱۰۵)

خداوند پیامبرش را با نورى درخشان، و برهانى آشکار، و راهى روشن، و کتابى هدایتگر برانگیخت. خانواده او نیکوترین خانواده، و درخت وجودش از بهترین درختان است که شاخه‏هایش راست و میوه‏هایش سر به زیر و در دسترس همگان است. زادگاه او مکه، و هجرت او به مدینة طیبه است که در آنجا نامش بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. (خطبه ۱۶۱)

شهادت مى ‏دهم که محمد صلى الله علیه وآله وسلم بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینى آشکار، و نشانه‏اى پایدار و قرآنى نوشته شده و استوار و نورى درخشان و چراغى تابان و فرمانى آشکار کننده فرستاد تا شک و تردیدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال کند، و با آیات الهى مردم را پرهیز دهد و از کیفرهاى الهى بترساند. (خطبه۲)
 
فلسفه بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله)
خدا پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را پس از یک دوران طولانى که دیگر پیامبران نبودند، فرستاد: زمانى که میان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع درگرفته و راه اختلاف مى‏ پیمودند. پس او را در پى پیامبران فرستاد. پیامبر با تمام مخالفانى که به حق پشت کردند و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت. (خطبه ۱۳۳)

خداوند محمد صلى الله علیه وآله وسلم را به حق برانگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بتها رهایى بخشد و به پرستش خود راهنمایى کند، و آنان را از پیروى شیطان نجات داده، به اطاعت خود کشاند؛ با قرآنى که معنى‌اش را آشکار کرد و اساسش را استوار فرمود تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند که نمى‏ دانستند، و به پروردگار پس از انکارهاى طولانى، اعتراف کنند و او را پس از آنکه نسبت به خدا آشنایى نداشتند، به‌ درستى بشناسند. خداى سبحان در کتابش بى آنکه او را بنگرند، خود را به بندگان شناساند، و قدرتش را به همه نمایاند و از قهر خود ترساند. (خطبه ۱۴۷)
 
پیامبر پارسا
پیامبر صلى‌الله علیه وآله وسلم دنیا را کوچک شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه داد. آن را خوار مى‏ شمرد و در نزد دیگران خوار و بى‌مقدار معرفى فرمود و مى ‏دانست که خداوند براى احترام به ارزش او، دنیا را از وی دور ساخت و آن را براى ناچیز بودنش به دیگران بخشید.

از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند. دوست مى‏داشت که زینت‏هاى دنیا از چشمش دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهیه نسازد، یا اقامت در آن را آرزو نکند.

براى تبلیغ احکامى که قطع کننده عذرهاست، تلاش کرد و امت را با هشدارهاى لازم نصیحت کرد، و با بشارت‏ها مردم را به سوى بهشت فراخواند، و از آتش جهنم پرهیز داد. (خطبه ۱۰۹)

پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او سرمشقى است براى اسوه‌ جویان، و مایه فخر و بزرگى است براى کسى که خواهان بزرگوارى باشد.

محبوب‏ترین بنده نزد خدا کسى است که از پیامبرش پیروى کند، و گام بر جای قدم او نهد. پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند، و به دنیا با گوشه چشم نگریست.

دو پهلویش از تمام مردم فرورفته‏ تر، و شکمش از همه خالى ‏تر بود. دنیا را به او نشان دادند؛اما نپذیرفت و چون دانست خدا چیزى را دشمن مى‏ دارد، آن را دشمن داشت و چیزى را که خدا خوار شمرده، خوار انگاشت، و چیزى را که خدا کوچک شمرده، کوچک و ناچیز ‏دانست. (خطبه ۱۶۰)
 
مبارزات پیامبر(صلی الله علیه و آله)
در رکاب پیامبر خدا بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى‏ کردیم. این مبارزه بر ایمان و تسلیم ما مى‏ افزود و ما را در جادّه وسیع حق و صبر و بردبارى برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برابر دشمن، ثابت‌ قدم مى ‏ساخت. گاهى یک نفر از ما و دیگرى از دشمنان، مانند دو پهلوان نبرد مى‏ کردند و هر کدام مى‏ خواست کار دیگرى را بسازد و جام مرگ را به دیگرى بنوشاند.

گاهى ما بر دشمن پیروز مى‏شدیم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى‏کرد. پس آنگاه که خدا راستى و اخلاص ما را دید، خوارى و ذلت را بر دشمنان نازل و پیروزى را به ما عنایت فرمود، تا آنجا که اسلام استحکام یافت و فراگیر شد و در سرزمین‏هاى پهناورى نفوذ کرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم، هرگز پایه‏اى براى دین استوار نمى‏ماند و شاخه‏اى از درخت ایمان سبز نمى‏ گردید. (خطبه ۵۶)

هر گاه آتش جنگ شعله مى‏کشید، ما به رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم پناه مى‏بردیم که در آن لحظه کسى از ما همانند پیامبر به دشمن نزدیک‏تر نبود. (حکمت ۹)
 
در سوگ دوست
او با شکمى گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد. سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذیرفت. وه چه بزرگ است منتى که خدا با بعثت پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم بر ما نهاده، و چنین نعمت بزرگى به ما عطا فرموده است. (خطبه ۱۶۰)

رسول خدا در حالى که سرش بر روى سینه ‏ام بود، قبض روح گردید و جان او در کف من روان شد. آن را بر چهره خویش کشیدم. متصدى غسلش من بودم و فرشتگان یارى‌ام مى‏ کردند. گویا در و دیوار خانه فریاد مى‏ زد. گروهى از فرشتگان فرود مى‏ آمدند و گروهى دیگر به آسمان پرواز مى‏ کردند. گوش من از صداى آهسته آنان که بر آن حضرت نماز مى‏ خواندند، پر بود، تا آنگاه که او را در حجره‏ اش دفن کردیم.

چه کسى با آن حضرت در زندگى و لحظات مرگ از من سزاوارتر است؟ پس مردم با دل بینا حرکت کنید و نیّت خویش را در جهاد با دشمن راست بدارید. سوگند به خدایى که جز او خدایى نیست، من بر جاده حق مى‏ روم و دشمنانم بر پرتگاه باطل‌ اند. (خطبه ۱۹۷)

همانا شکیبایى نیکوست جز در غم از دست دادنت، و بى‏تابى ناپسند است جز در اندوه مرگت. مصیبت تو بزرگ است و مصیبت‏هاى پیش از تو و پس از تو ناچیزند. (حکمت ۲۹۲)
 
کلام امیرالمؤمنین به هنگام غسل دادن حضرت
پدر و مادرم فدایت اى رسول خدا! با مرگ تو رشته‏اى پاره شد که در مرگ دیگران این گونه قطع نشد. با مرگ تو رشته پیامبرى و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانى گسست. مصیبت تو، دیگر مصیبت‌ دیدگان را به شکیبایى واداشت، و همه را در مصیبت تو یکسان عزادار کرد. اگر به شکیبایى امر نمى‏ کردى و از بى‏تابى نهى نمى‏فرمودى، آنقدر اشک مى‏ریختم تا اشکهایم تمام شود، و این درد جانکاه همیشه در من مى‏ماند و اندوهم جاودانه مى‏شد، که همه اینها در مصیب تو ناچیز است. پدر و مادرم فداى تو! ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و در خاطر خود نگهدار. (خطبه ۲۳۵)
 
درود بر پیامبر
بارخدایا، اى گسترانندة زمین هاى پهن، و نگاه دارنده آسمانهاى برافراشته، و اى آفریننده دلها! شریفترین درودها و افزونترین برکاتت را بر محمد بنده و رسول خود قرار ده؛ رسولى که ختم کنندة نبوت، و بازکننده راههاى بسته، و آشکارکننده حق بر مبناى حق است.

پیامبرى که خروشهاى باطل را دفع، و حمله‌هاى گمراهى را شکست. چنان که سنگینى رسالتى را که برعهده گرفت با قدرت پیش برد، به امر تو قیام نمود و در راه رضاى تو شتافت، بدون اینکه از پیشى گرفتن بماند و در عزمى که داشت، سستى ورزد. وحى تو را ضبط نمود، عهدت را حفظ نمود، بر اجراى فرمانت اقدام ورزید، تا آتش دانش طلب را برافروخت و راه حق را براى اشتباهکار روشن ساخت، و دلهایى که در فتنه‌ها و گناهان غرق شده بود، به وسیله او هدایت شد.

پیامبرى که نشانه‌هاى واضح را برپا کرد و احکام نورانى را ابلاغ نمود. او امین درستکار تو، و خزینه‌دار دانش سرّى تو، و شاهد تو در روز قیامت، و پیامبر به‌حقت، و فرستاده‌ات به سوى خلق بود.

خداوندا، جایی وسیع در سایه رحمتت براى او بگشا، و او را از خیر فراوان و اجرى از فضل و کرمت مرحمت فرما. الهى، بناى او را بر بناى بناکنندگانِ فضیلت بلند گردان، و مرتبه‌اش را نزد خود گرامى دار، و نورش را کامل ساز، و او را در عوض رسالت چنین پاداش ده: شهادتش را مقبول، گفتارش را پسندیده، منطقش را عدل، و سخنش را جداکننده بین حق و باطل قرار ده.

خداوندا، بین ما و او در جایى که زندگی‌اش نیک و نعمتش بى زوال و خواهشهایش برآورده و آسایشش فـراوان، و در منتهاى آرامش با ارمغانهاى کرامت اسـت، جمع فرما. (خطبه ۸۹)


منبع: سایت عصر شیعه